随机信件
最受欢迎
最新
最近
来自: Pete
写信 : 20-09-2017
将被发送 : 20-10-2018
هى، ببين نميدونم چيشد كه گفتم بشينم اينو بنويسم و بساط، ولى خب اومدم اينجا كه اينو بنويسم. يه مقاله داشتم ميخوندم تو سايت سيزدهم، توش يه لينك داده بود براى سايتى كه ميتونى توش به آينده ات نامه بنويسى و من قبلا هم يه چيزايى ازش شنيده بودم و الان اومدم كه اين نامه رو بنويسم، كه يه سال ديگه به دستت برسه، اصلا معلوم نيست اون موقع هم همين ايميلو داشته باشم. الان چندتا كتاب و فيلم هست كه بايد براى تئاتر بخونم ولى من نشسته بودم ميگشتم تو اينستا و بعدم همين سايت و ياد اون مقاله اى افتادم كه قبلا تو همين سايت خونده بودم راجع به اينكه چرا كاراى مهم رو هميشه عقب ميندازيم؟ كارى كه من همين الان دارم مى كنم. اول گفتم بنويسم كه روز تولدم به دستت برسه، ولى خب راستش حال ندارم برم ببينم روز تولد به ميلادى كى بود، پس اين نامه بايد آخراى شهريور برسه دستت، نميدونم اون موقع چيكاره ام جدن، ولى مطمئنم كه توئم دارى تو سر خودت ميزنى كه چرا مشقاتو ننوشتى و مدرسه داره شروع ميشه و فيلان و بيسار.
راستش الان مونده ام از چه ضميرى استفاده كنم، من؟ تو؟ هى قاطيشون ميكنم، ولى ورژنِ سال آينده ى من، لطفا اونقدر احمق نباش كه نتونى بفهمى اينو.
كجايى الان؟ رفتى هنرستان؟ خيلى دلم ميخواد بدونم ته اين كلاس تئاتر كوفتى چى ميشه. اون فيلمايى كه بايد ميديدى رو ديدى؟ كتابارو چطور؟ اگه هنوز مگس هاى ژان پل سارتر رو نخوندى بايد بگم خاك تو سرت، احتمال ميدم كه نخونده باشى البته. احتمالنم يادت نمياد كه من امروز يه استورى ديدم كه توش چندتا كتاب فلسفى بود كه مگس ها جزو اون آخرى ها بود. دنياى سوفى رو هم خونده باشى راضى ام ازت اصن. دوستات چى شدن؟ هنوز با بهار دوستى؟ لعنتى الانم كه دارم مينويسم نميتونم راجع بهش غر بزنم چون ميترسم بخونه اون موقع، انقدر رو مخ آخه؟ فاك بابا، فاك. بيا انرژى منفى ندم و اميدوار باشم تا اون موقع باهاش اوكى شده باشى. آره خلاصه، اينه بساطمون. الان كه دارم مينويسم خيلى اعصابم خورده، نميخوام بگم واسه چى، ارزش نداره، ولى چه خبر اصن؟ =)
سيگار كه نميكشى؟ هنوزم اينقدر تو فكرشى؟ وا بده بابا برادر.
كاشكى اون موقع كمتر فيك باشى، كاشكى نشده باشى اونى كه ازش ميترسم. بيچ نباش پسر، نباش. كاشكى ميشد يه نامه هم به گذشته نوشت نه؟ نميشه ولى، منم كه اصن نامه رو با greetings و بساط شروع نكردم، شايد چون همون اعصابم خيلى خورد بود، تمومشم كه نميتونم بكنم، چون نميتونم بگم منتظر نامه اتم، خدافس اصن.
-همونى كه هنوز داره دنبال اسم ميگرده، راستى، توئم هنوز دارى دنبال اسم ميگردى؟ تيپت چطوره؟
+واقعيت اينه كه الان كه دارم مينويسم اين نامه رو دارم به اين فكر ميكنم كه سال ديگه ميرسه دستم و ميخونمش و شايدم اصن اسكرين شاتشو بزارم اينستا و من چقد كول و خفن و با ذوق و هنرى ام اصن، ولى همونطور كه گفتم؛ لطفا اون موقع ديگه انقدر فيك نباش؛ مرسى.
分享 :
 
后退
 
 
下一步
 
今日箴言
 
许下一个诺言
 
写一封信