Cartas ao acaso
Mais popular
Novidades
Última
de: Yavar Moshirfar
Escrever : 29-06-2017
Será enviada : 31-03-2027
سلام. جایی که تو اکنون در آن ایستاده ای، چهل سالگی ات است یا چهل و یک سالگی. من خود توام. 10 سال پیش. روزهایی که امروز تو در آن قرار گرفته ای، روزهایی است که من برایت ساخته ام. این روزها بزرگترین تصمیم های زندگی ات را گرفته ام و مسیر بزرگ و دردناکی برایت تدارک دیده ام. امیدوارم تو در این روزها بهره و ثمره تلاش مرا داشته باشی. یک و اندی سال است که به علتی، شاید به دلیل ضعفم در مهارت های ارتباطی یا شاید به دلیل عجول بودن هایم، تصمیم گرفتم دیگر در آکادمی نمانم و رشته دانشگاهی ام را ادامه ندهم. انصراف دادم. به هر دلیلی که خودم و خودت میدانی بماند. اما دیگر دوست نداشتم اصلا آنجا باشم.

راستی از زندگی ات چه خبر؟ آن کتابخانه زیبایی که قرار بود همیشه داشته باشم را داری؟ میز تحریر و اتاق کار چطور؟ ازدواج کرده ای یا هنوز نصفه گمشده ات پیدا نشده است؟ کتاب هایت چه؟ چندتایشان را نوشته ای؟ ببین من قول داده ام که هر روز یک صفحه بنویسم. نمیدانم چقدر به آن قول عمل میکنی. هر قول دیگری بود، زیرش بزن، اما این یکی را تا دم مرگ ادامه بده. بگذار هر سال حداقل 365 صفحه از من و تو یادگار بماند. در این ده سالی که تا تو می رسد باید بیشتر از سه هزار صفحه شده باشد. این را تا دم مرگ ادامه بده؛ هر چند هزار صفحه که شد، همانی است که قرار بود از عمرم باقی باشد. امسال من تصمیم گرفته بودم 50 کتاب بخوانم. در یک سال پنجاه کتاب. تا زمان تو باید بیشتر از 500 کتاب شده باشد. امسال من داستان گزارش یک قتل را نوشتم، از کارم استعفاء دادم، هم چنان فریلنسری کار میکنم، برای ارتقای مهارت هایم تلاش میکنم و یاد گرفتم کتابی را که میخوانم اهدا کنم و در چرخه کتاب بیندازمش. دوست دارم بدانم امروز چه کتاب هایی می خوانی؟ دوست دارم بدانم اکنون چه تحول بزرگی در «توسعه پایدار» و «نوسان می کند، اما غرق نمی شود» ایجاد کرده ای. آیا هنوز تو را به لقب دیوانه می شناسند؟ هر روز ورزش میکنی؟ هر روز هوای تازه استنشاق میکنی یا خانه نشین شده ای؟ شرکت و کسب و کاری که دوست داشتی راه بیندازی چه شده است؟ آن ارتقایی که انتظارش را داشتی پیدا کردی؟ جنگ و صلح را بالاخره خواندی یا هنوز آرزوی خواندنش را در سر می پرورانی؟ روزی یک صفحه انگلیسی می نویسی؟ به آلمانی و فرانسه و لاتین و اسپرانتو به طور کامل مسلط شده ای؟ چند تجربه مهم داری که بتوانی به عنوان میراث به آیندگان انتقال بدهی؟ از دوستی ها و دوستان نزدیکت چه خبر؟

آنانی که در جوانی ترکشان کرده ای، آیا همان هایی هستند که دوست داشتند تو را غرق کنند یا با آن ها غرق شده ای؟ چقدر از روزگار زندگی ات را به بطالت گذرانیده ای؟ چقدرش را بی تعارف «لذت» برده ای؟ هنوز هم روی حرفت هستی؟ ژئوسایبرنتیکس؟ یا توسعه پایدار؟ چند مثال موفق از ترک عادت های زشت داری که به سرانجام رسیده اند؟ در این ده سال چقدر درآمد داشته ای؟ آن قدری بوده است که دغدغه ذهنی ات نشود یا هنوز ته دلت آشوب است؟ «لذت بردن از رنج و درد» هنوز هم به همان کیفیت است یا ترکش کرده ای؟ هنوز هم امضای کتاب هایت "ارغوان" است؟ از آنانی که رفتند و نماندند چه خبر؟ چند ساعت از روز را در این ده سال صرف مطالعه و یادگیری شخصی ات کردی؟ چقدر مهارت هایت را توسعه دادی؟ چقدر تغییر کردی؟ اصلا چرا باید تغییر می کردی؟

امسال قرار بود من کتاب های کلاسیک اقتصاد را بخوانم. آدام اسمیت و ریکاردو و جان لاک. روسو، بودین، هابز، فوکویاما، هانتینگتون. میخواستم بفهمم این کشور قرار است کجا برود و چگونه باشد. تو میدانی؟ آیا امروز برای سخنرانی و ارائه نظر دعوتت میکنند یا به عادت خودت هنوز دوست داری در گمنامی از دنیا بروی؟ مگر مهم است که حتما همه چیز به نام تو باشد؟ چقدر با این عقیده درون خودت جنگیده ای؟ چقدر موفق شده ای با خودت در این مورد کنار نیایی؟ من امسال قرار است اولین همایش "متمم" را شرکت کنم. آن آکادمی زبانی که میخواستی تأسیس کنی چه شده است؟ به سرانجام رسیده است یا نه؟ هنوز هم بلدی هر چه داشتی را دور بریزی و دوباره از صفر شروع کنی؟ چه چیزهایی الان میدانی که وقتی من شروع کردم نمی دانستی؟ چقدر چرخ زندگی را بر وفق مرادت چرخانیده ای؟ چقدر در فلاخن روزگار به دوردست ها پرتاب شده ای؟
اگر این نامه را دریافت کردی، دوست دارم تو هم برای من بنویسی. هر چند من دیگر نیستم که بخوانم و بدانم. اما دوست دارم دوباره نوشتن و طعم نوشتن های تو را تجربه کنم.
با مهر
یاور، 8 تیر 1396
Partilhar :
 
Voltar
 
 
Seguinte
 
Frase do dia
 
Criar uma promessa
 
Escrever carta